تو محل اسکانمون تقريبا همه بچه ها با من خوب بودن ولي يکي از بچه ها به اسم سجاد خيلي با من خوب بود و هميشه به مسجد ميومد. من خيلي اونو دوس داشتم و دارم و هر وقت که من به مسجد محل اسکانمون نميرفتم چون برا بحث کاراي پايش تو بقيه روستاها بودم فرداي همون روز تو مسجد که منو ميديد ميگف ديروز نيومدي و دلم تنگ شده و ازين حرفا. بعدها فهميدم که پدرش فوت کرده بوده و با پدربزرگش زندگي ميکردن و يه داداش بزرگتر هم داشته که به واسطه سجاد با من آشنا شد و اين دوستي باعث شد اونم هر روز به مسجد بياد. به خاطر هميشه مسجد اومدنش هم يه جايزه هم به سجاد و هم به برادرش محمد هم داده شد. شماره موبايل منم گرفت و تا چند بعد ازينکه برگشتيم هر روز زنگ ميزد و باهام حرف ميزد و منم هر چند وقتي براش زنگ ميزنم و هميشه بهش ميگم که به مسجد بره. تو آخرين لحظات با هم بودنمون دلتنگي رو ميشد از چشماش ديد و بهم گفت تا روز قيامت همينجا بمون بهش گفتم غصه نخور اگه خدا بخاد سال ديگه دوباره ميايم پيشتون. انشاله که اون يکي از سربازان امام زمان (عج) بشه. ياعلي صلوات

عليکم السلام. اگه منظورتون بچه هاي کوچيک روستا هست که فک کنم همه اونا رو دوس داشته باشن چون معمولا تو اينجور روستاها بچه ها کمتر محبت ميبينن و ما وظيفه داريم به اونا بيشتر محبت کنيم. در کل خودمم از بچه ها خوشم مياد چون وقتي اون چهره هاي پاک و معصوم رو ميبينم خوشم مياد. ياعلي صلوات

سلامت باشي برادر. ممنون ازينکه به ما سر زديد بيشتر اينکارو بکنيد. ياعلي صلوات

خب شما گفتي «يعني» پس يعني تعريف کن. اگه يه جمله ميخايد يعني از خود گذشتن و به خدا رسيدن.

جهاد يعني از خود گذشتن يعني خود رو نديدن و خدا رو ديدن. يعني مشکلات خود رو فراموش کردن و مشکلات مردم محروم يه روستاي کوچيک براي ما مهم شدن. يعني به خدا نزديک شدن و از بند نفس رها شدن و هزار يعني ديگه که فقط با اومدن به اردو ميتوني بفهمي. ياعلي صلوات

دچار اختلاف نظر شديد هم شدم حتي در حد داد و بيداد و بحث هاي با فرياد و صداي بالا ولي هيچوقت اين آرزو که ديگه باهاشون ارتباط نداشته باشم رو نداشتم چون به نظر بنده اوني که فقط به اين اردو مياد و کارها و برنامه هاي دنيايي خودش رو زير پا ميزاره و فقط مياد ارزشش از هر چيزي بالاتره و من افتخار ميکنم يه خدمتکار اين بچه هاي جهادي هستم و اينو جدي گفتم و از خدا ميخام اين جهاد ها رو از ما نگيره انشاله. ياعلي صلوات

صددرصد. گفتم چون هدف من بزرگه و حتما توي کارها مشکل پيش مياد اين مهمه که چطوري با اون مشکلات بجنگي و اين اردوها اينا رو بهم ياد داد. ياعلي صلوات

خيلي علاوه بر اون تجربياتي که در زمينه هاي مختلف بخصوص مديريت بدست آوردم که در آينده به دردم ميخوره اين اردوها باعث شده بيشتر به خودم و به اين مردم فک کنم و بفهمم که مشکلاتي خيلي بزرگتر از مشکلات ما هست که مشکلات ما کنارش خيلي کوچيکه و تو اين اردوها هم دوستاي پاک و باخدا خيلي پيدا کردم و سعي ميکنم اونا رو الگو قرار بدم. نه تنها من بلکه اکثر بچه هايي که اردوي جهادي اومدن شايد قبل از اردو زياد تمايل نداشتن بيان ولي وقتي که اومدن و او شرايط رو در اونجا ديدن الحمدلله همونجا به بنده گفتن اسم ما رو براي اردوهاي جهادي آينده بنويس. و خيلي فرق هاي ديگه که قابل گفتن نيستند و بقيه فقط بايد بيان تجربه کنن ... ياعلي صلوات

به هيچ عنوان. من هم تو اين اردو و هم تو اردوهاي قبل خيلي فشاراي زيادي روي من بود و حتي تو اردوهاي قبل به بنده هم توهين شد و ولي ما هدفمون يه چيز ديگه هست اگه بخايم به همين راحتي پشيمون شيم که نميشه. يکي از مصداق هاي جهاد اکبر همين مبارزه با خشم و ناراحتي هست. انشاله که تونسته باشم اين جهاد اکبر رو کمي انجام داده باشم. ياعلي صلوات

خاطرات قشنگ بود ولي اگه يکي رو بخايد تعريف کنم تو اين پايش خونه به خونه تو روستاي شاوردي شمالي فک کنم بود تو يکي از خونه ها رفتيم ديدم که انگار يه روستاي کوچک ديگه تو اون خونه هست يه پيرمرد بود به عنوان پدر و بزرگ خونه و چندين پسر که همه ازدواج کرده بودن و هر کدوم قسمتي از حياط بزرگ خونه برا خودشون يه خونه اي ساخته بودن و همه خوش و خرم دور هم زندگي ميکردن که تو حياط همون خونه هم طويله و خيلي چيزاي ديگه داشتن وقتي ما وارد خونه شديم ديديم پدر خونه نشسته داره قليون ميکشه و همه بچه ها با يه صميميتي دورش هستن و دم غروب هم بود ما رفتيم پايش رو انجام داديم و اونا مارو به شام هم دعوت کردن ولي ما بعلت منتظر بودن اون يکي گروه مجبور شديم دعوتشون رو رد کنيم ولي خيلي خوشم اومد از صميميتشون. انشاله تو جامعه امروزي هم اين رسم هاي قشنگ ادامه پيدا کنه. ياعلي صلوات

به نظرم همه جنبه هاي اين اردو برام جالب و عالي بودن ولي اگه ميخام يه بهترين رو انتخاب کنم همين دوستاي خوب و با صفايي بود که تو اين اردو پيدا کردم و يا حتي بچه هاي خودمون که درست اونا نميشناتم ولي تو اين اردو فهميدم چقد بچه هاي صاف و خالصي هستن و من چقد از اينا عقب ترم و بايد بهشون برسم. ياعلي صلوات

به نظرتون بايد چيکار کنم بيام به دست و پاتون بيفتم؟ هر موقع در اردوهاي بعدي اين اتفاق افتاد زشته نه الان. ياعلي صلوات

به به اگه گفتي عزيز. من فک ميکنم فرق داشته باشن شما ميگيد يکي هستن؟ ياعلي صلوات

سعي ميکنم اون اوليه رو بزارم ولي چون شايد اون برادر بغل دستي راضي نباشن اين عکسو گذاشتم. صلوات

خب خداروشکر که اون طرف هم شناسايي شدند. صلوات