معجزه خطبه عقداولين ديدرمان در پاوه را يادم نمي رود که به خاطر بحث با يکي از روحانيون اهل سنت،چقدر با عصبانيت با من برخورد کرد! همينطور برخورد هاي بعديش در حال عادي بودن، برايم همراه با ترس بود؛ تا جايي که وقتي صدايش را مي شنيدم، تنم مي لرزيد. ماجراها داشتيم تا ازدواجمان سر گرفت؛ ولي چند ماه بعد ازدواجمان، احساس کردم اين حاجي با آن برادر همت که مي شناختم خيلي فرق کرده! خيلي با محب تاست و خيلي مهربان. اين را از معجزه هاي خطبه ي عقد مي پنداشتم؛ چرا که شنيده بودمکه قرآن کريم مي گويد: «وجعل مودّ? و رحم?»روم \21. شهيد محمدابراهيم همت،نيمه پنهان ماه
التماس دعاي ويژه...
سلام
دکترين کيف حالک ؟؟؟
اهلا و سهلا؟؟
دلمون براتون تنگيدهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قرار بود ارتباط با جنوب و بجه هاي اونجا رو شما هم قطع نکنيد و به ما هم خبر بديد
پس چيشد؟؟؟
خوب خداروشکر !!!!
ولي در هر صورت من در مورد اون چشم پزشک يک چشم نظر ناگفته اي دارم....
برادري فرمودند بستن بعضي از نظرات به نارحتي بنده حقير سوء تعبير شده.
با کمال صداقت عرض ميکنم بنده از موضوعي ناراحت نيستم. و اصلا به اين موضوع يعني ناراحت شدن از ديگران اصولا فکر نميکنم.
اگر رفتار بنده چنين چيزي را القا کرده عذر بنده را بپذيريد.
البته خواهش ميکنم به من اين اجازه را بدهيد که بعضي از پست هايم را بدون نظر بگذارم.
اين کار را با دلايل خاصي انجام ميدهم که مربوط به اصول خودم در وبلاگ نويسي جمعي ميشه.
باز هم از همه دوستان با اخلاص تشکر و قدر داني ميکنم و تقاضا دارم در حق اين بنده ناخالص دعاي اخلاص بفرمايند
نبودي و خاطره هامان فقير بود؛
نيستي و افق هامان حقير است؛
بيا و چشم ها را پر کن از تماشا:
اي آفتاب آرزو!
التماس دعا
سلام ويژه خدمت تمام جهادگراي علوم پزشکي...
بروبچه هاي باحال و مشتي...برادراي دوست داشتني و خواهراي بزرگوار...هيچوقت تلاش هاي خالصانه شمارو فراموش نخواهم کرد... اميدوارم هميشه و در همه مراحل زندگي موفق باشين...انشالله بازم بتونم در خدمتتون باشم...
بازم به وبم سر يزنين..
با اسم بروبچ پزشکي جهادگر،لينکتون کردم...