سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گروه جهادی شهدای گمنام دانشگاه علوم پزشکی
نوشته شده در تاریخ شنبه 92 فروردین 24 توسط اگه گفتی

دخترک جلوی درب خونشون داشت چیزی میخوندگل تقدیم شما

دخترک کلاس سوم بود

داشت تقدیرنامه قرارگاه جهادی علمدارو میخوندگل تقدیم شما

مترجممون شده بود

رفتیم خونشون

محمد گفت روسریت کو؟

دخترک خیلی زود رفت و با روسری برگشتگل تقدیم شما

معصومیت در چشمانش موج میزدگل تقدیم شما

دلم هوای خواهر خودم رو کرده بودگل تقدیم شما

هم اسم بودن و تقریبا هم سن و سالگل تقدیم شما

دوست دخترک هم رفت و روسری سر کردگل تقدیم شما

به دخترک گفتم روی پیراهن محمد رو بخون

قرارگاه جهادی علمدار

با لهجه عربی خاص خودش خوند

دخترک خیلی خوب فارسی رو یاد گرفته بودگل تقدیم شما

دخترک ...

اسمش زینب بودگل تقدیم شما





طبقه بندی: خاطرات،  خاطره،  شادگان،  دخترک،  زینب،  قرارگاه جهادی علمدار
نوشته شده در تاریخ شنبه 92 فروردین 24 توسط اگه گفتی

نیمه شب بود

خواستم بخوابم

باید مسواک میزدم

او در حال شستن ظرفها بود بدون این که صدایش در بیاید

چندمین باری بود که ظرفها را میشست

هر وقت کسی نمیشست او داوطلب بود. نه در میان جمع بلکه در کنار ظرف ها!!!

صدایش زیاد در نمیامد

از بچه های پشتیبانی بود

یه روز بهش گفتم اگه یه کم دیگه جلو اخلاصتو نگیری شهید میشی!!!

طوری خندید انگار اصلا متوجه نشد در چه موردی صحبت میکنم!!

اسمش را نمیبرم

چون

گمنام بود...





طبقه بندی: خاطرات،  گمنام،  اگه گفتی،  پشتیبانی
نوشته شده در تاریخ جمعه 92 فروردین 23 توسط

 

بسم ا...

کار گروه علوم پزشکی از 26 اسفند 91 شروع شد و تا 8 فروردین 92 ادامه داشت،با کاری که پارسال صورت گرفت به جرات می تونم بگم زمین تا آسمون تفاوت داشت، خود بنده اسما تو گروه و رسما با گروه های دیگه بودم و این حتی باعث شده بود امسال هم مسئولین کمیته ها گله داشته باشن که چرا دیگه مثله پارسال با اونا نیستیم،اما کارهای امسال سنگین تر و مطمئتا پربارتر بود و در سال های بعد ان شاا... بهتر از این هم خواهد شد .

تجربه باعث شده خیلی از موارد رو تا به اینجای کار یاد بگیریم...


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 فروردین 22 توسط جهادگر

این عکسها نشاندهنده چیه؟

آیا به قول مسئول مرکز بهداشت سالمی همه چی خوبه؟

آیا همه مردم روستاهای اونجا تحت نظر بودن به قول مسئول مرکز بهداشت؟

آیا این عکسها مقصرش مسئولین هستند یا خود مردم روستا؟

آیا این مردم حقشونه  که زباله ها و فاضلاب از داخل خونشون رد بشه و کسی عین خیالش نباشه حتی خود مردم روستا؟

به قول دوستمون اگه گفتی؟؟!!




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 فروردین 21 توسط

روستای فیه شاوردی

آدم چه صبورانه بعضی درد ها را تحمل می کند....

بی آنکه بداند حق است یا ستم؟!




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 فروردین 19 توسط

سلامتی همه ی دوستانی که  متحول شدن صلوات.

خدا حفظشون کنه...

همون بعضی ها رو..

بعضی ها رو که رفتن اردوی جهادی

اما نه این جهاد!

جهاد با نفس

خیلی هامون شاید راهی این اردوها میشیم

اما تا چه حدی این اردوها رو ما تاثیر میذاره مهمه...

چند بار رفتین اردو؟

همونین که از اول بودین؟؟

تو رفتار،کردار،منش،ظاهر...

چقدر تغییر کردین؟؟؟

تا حالا چقدر تونستید نفستون رو مهار کنید؟

امیدوارم همه ی ما اگر تا اینجا حداقل نتونستیم بریم جهاد با نفسمون

از این به بعدش شروع کنیم..

جهاد اکبر رو

جهاد با نفس

اگر تونستی خودتو اصلاح کنی؛روحیه ات رو جهادی کنی با همه ی سختی ها و کاستی ها کنار بیای

اگر تونستی وقتی که نفست خواست طغیان کنه،مهارش کنی

اگر تونستی ظاهر و باطنتو یکی کنی..

اون موقع بیا و بگو من جهاد بودم..

اما اگر تا حالا نتونستی عیبی نداره،جهاد با نفس مکان نداره،از همین حالا شروع کن

بسم ا...

 




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 فروردین 19 توسط جهادگر

 




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 فروردین 18 توسط جهادگر




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 فروردین 18 توسط اگه گفتی

سلام

اگه گفتی جهادگرا الان باید در چه زمینه ای جهاد کنن؟

اگه گفتی تیم پزشکی جلساتشو باید برای برنامه ریزی اردو های جهادی از کی شروع کنن؟

اگه گفتی تبلیغات خوب و اشاعه این خاطرات و تبلیغات همین وبلاگ به متن دانشجوها چقدر برای جذب سالای بعد یا اردوهای بعدی موثره؟

اگه گفتی چه کارایی برای تبلیغات میشه انجام داد؟

اگه گفتی چقدر خوبه یه سی دی تصویری از اردو منتشر بشه

اگه گفتی دانشجوها چقدر تشته این اردوها هستن؟

اگه گفتی




نوشته شده در تاریخ شنبه 92 فروردین 17 توسط




قالب وبلاگ