• وبلاگ : گروه جهادي شهداي گمنام دانشگاه علوم پزشکي
  • يادداشت : شيردلان جهادي!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + باباي مدرسه 
    سلام آ مه سره سگ شماره بييت بوو من چي کار کاردمه؟ البته اگه اون شير دل رو کفشتون لگ کرد 70تا دليل بيار نترسيد پشه رفت تو چشش.والا شير دلاي علوم پزشکي همه جا هوامونو داشتن يادت ني بين راه معطل ساندويچ همبرگر با نان لواش بوديم.....!!!!!!! که چي شد؟؟؟؟؟؟از جيب گذشتگي رو ديدي جان من!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    بسم ا...باشه ما 70تا دليل مياريم!!!! پشه رفت،سرش گيج رفت يه لحظه! پاش پيچ خورد!!!!!!! خلاصه هرچي نترسيد !!!چرا يادمه،ته متن منو با دقت خوندي ديگه!!از برادرامون همون شيردلا تشکر کردم ديگه بابا جان!
    + سلماني 
    خوب ديگه ترسه کارش نميشه کرد.

    خداروشکر،خداروشکر!!!!!!!!!!!!!!!
    + افسر1 
    سلام خداروشکر بنده جزو اون برادرا نبودم!!
    پاسخ

    بسم ا...الله اعلم!!!!!!

    جذبه ي سگاي اونجا تو صداشون بود وگرنه عملا کاره اي نبودن...

    اگه هار بودن چرا ما تلفات نداديم؟!

    خوب معلومه...حتما از برکات جهاد بوده که جون سالم به در برديم...

    پاسخ

    بسم ا...خودت بودي ديگه!!لابد ديگه!!!!!!
    + گمنام 
    ما که تمام تلاشمون رو کرديم که مشکلي براي خواهرا پيش نياد البته شايد چند تا مورد از دستمون در رفته باشه ولي بيشتر موارد همون برادراي شير دل مراقب بودن. ياعلي صلوات
    پاسخ

    بسم ا...خب تشکر پاييني مخصوص شما و دوستان ديگه بود!!بازم تشکر ميکنيم،اما چيزي که تعريف کرديم مربوط به زماني بود که با چندنفر ديگه بوديم!!!!!!